اختلال دو قطبی نوع یک و علائم و درمان آن
اختلال دوقطبی نوع یک به عنوان یک اختلال و پریشانی روانی با تجربه شیدایی کامل همراه است. در اپیزود مانیا، خلق فرد به شکل غیرطبیعی بالا میرود. همچنین، فرد مبتلا کمخواب میشود و به انجام رفتارهای پرخطر علاقه پیدا میکند. چرخههای خلقی این نوع اختلال، حداقل یک هفته طول میکشند.
تشخیص این اختلال و اقدام به موقع برای درمان آن به بازگشت سلامت روان فرد و جلوگیری از بروز رفتارهای پرخطر کمک میکند. بنابراین، در صورت مشاهده هر یک از علائم این بیماری روانپزشکی بایستی سریعا به متخصص روان مراجعه کنید تا فرایند درمان اصولی از طریق رواندرمانی، دارودرمانی و درمانهای مکمل آغاز شود.
اختلال دوقطبی نوع یک چیست؟
اختلال دو قطبی نوع یک، یکی از انواع اختلال خلقی و دو قطبی است که با نشانههایی نظیر سطح انرژی و خلق بالا (روانپریشی خلقی) خود را نشان میدهد. تفاوت دوقطبی نوع ۱ و ۲ در شدت و نوع علائم آنها است. به عبارتی، علائم اصلی بیماری شیدایی در مقابل افسردگی اساسی (اختلال دو قطبی نوع II) قرار دارد.
علائم دوقطبی نوع ۱ به گونهای هستند که باعث رفتارهای غیرعادی و خلق ناپایدار میشوند و در نهایت، زندگی فرد را به طور جدی مختل میکنند.
براساس ملاک DSM، فرد شیدا بایستی حداقل یک اپیزود مانیا یا هیپومانیا (شیدایی و افسردگی) را تجربه کند. به عبارتی، فرد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک، به مدت حداقل یک هفته علائم شیدایی نظیر نوسانات خلقی، نوسان عاطفی، انرژی و خلق بالا را به صورت پیوسته تجربه میکند.
علائم اختلال دوقطبی نوع یک
علائم بیماری دوقطبی نوع یک به دو قطب اصلی شیدایی و افسردگی تقسیم میشوند. در دوره شیدایی، به دلیل افزایش غیرطبیعی سطح انرژی و خلق بالا، فرد تجربههای پرهیجانی دارد. برخی از علائم شیدایی عبارتاند از:
- میزان خواب فرد مانیک به طور قابل توجهی کاهش پیدا میکند، بدون آنکه احساس خستگی کند.
- فرد مبتلا به مانیا بسیار پرحرف میشود و بسیار سریع صحبت میکند.
- فرد انواع رفتار پرخطر و تکانشی مانند ولخرجیهای سنگین، بیپروایی جنسی و سوءمصرف مواد را تجربه میکند.
- برخی از نشانههای روانپریشی مانند توهم یا هذیانگویی در فرد بروز میکند.
احساس ناامیدی و بیارزشی، بیعلاقگی نسبت به فعالیتهای لذتبخش سابق، خستگی مفرط، بروز افکار خودکشی یا اقدام به آن و تغییرات رفتاری منفی، نشانههای افسردگی نوع اول دوقطبی هستند.
تغییرات سریع خلق نیز در بیمار دوقطبی نوع یک دیده میشود. در این حالت، فرد ظرف مدت ۱۲ ماه، حداقل چهار دوره اختلال خلقی (شیدایی، مختلط یا افسردگی) را تجربه میکند، با تشدید عوامل اختلال دوقطبی ممکن است بیمار دچار آسیب شود و خطرناک است. گاهی این تغییرات آنقدر سریع رخ میدهند که بیمار در طول یک روز، هر دو قطب مانیا و افسردگی را با هم تجربه میکند. در این حالت، گفته میشود که فرد در “دوره مختلط” قرار دارد.
علل و عوامل موثر در ایجاد اختلال دوقطبی
ژنتیک بیماری روانی و سابقه خانوادگی نقش بسزایی در ابتلا به اختلال دو قطبی نوع یک دارند. در صورتی که یکی از بستگان درجهیک (والدین، خواهر و برادر) به این نوع اختلال مبتلا باشد، سایر افراد خانواده نیز بهطور قابلتوجهی در معرض ابتلا به این اختلال در اثر انتقال ارثی قرار میگیرند.
در برخی موارد، ناهنجاریهای ساختاری مغز، اختلالات نوروشیمی و اختلال در عملکرد مدارهای عصبی نیز علت اختلال دوقطبی هستند؛ زیرا این موارد، باعث بروز اختلال در تعادل انتقالدهندههای عصبی از جمله سروتونین و دوپامین میشود. این موارد بر خلقوخوی، تفکر و رفتار افراد تاثیر میگذارد و باعث نوسانات روحی و خلقی شدید و در نهایت، ابتلا به اختلال دوقطبی میشوند.
استرس، سوء مصرف مواد و سبک زندگی ناسالم، عوامل محرک دوقطبی هستند. این عوامل بهخصوص در افرادی که از نظر ژنتیکی مستعد هستند، خطر بروز اختلال دو قطبی نوع یک را افزایش میدهند.
روشهای تشخیص
چگونه دوقطبی را تشخیص دهیم؟ در صورت مشاهده چند مورد از علائم آشکار اختلال دو قطبی نوع یک، برای تشخیص دوقطبی و اقدام برای درمان آن، بایستی به متخصص روان مراجعه کند.
در این صورت، روانپزشک برای تشخیص دوقطبی نوع ۱ از تستهای بالینی (معاینه فیزیکی و آزمایشهای تکمیلی) و مصاحبه روانشناسی بالینی ساختاریافته استفاده میکند و با مشاهده رفتار بیمار و جمعآوری تاریخچه پزشکی و سابقه خانوادگی شیدایی شدید، ابتلا یا عدم ابتلا به بیماری دوقطبی را تشخیص میدهد.
برای تشخیص اختلال خلقی دوگانه بر اساس معیارهای ،DSM-5 در صورتی که فرد حداقل یک دوره شیدایی کامل به مدت حداقل یک هفته را با علائمی مانند افزایش غیرطبیعی انرژی، کاهش خواب، پرش افکار، رفتارهای پرخطر و اعتمادبهنفس کاذب تجربه کند، تشخیص داده میشود که به اختلال دو قطبی نوع یک مبتلا شده است.
توجه داشته باشید که علائم این دوره بایستی به اندارهای شدید باشند که باعث اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی او شوند تا در آزمون روانپزشکی، به عنوان اختلال دو قطبی نوع I تشخیص داده شوند.
شباهتهای اختلال روانی دو قطبی با افسردگی مزمن، اختلال شخصیت مرزی، اسکیزوفرنی و ADHD باعث اشتباه در تشخیص آنها میشود. جدول حاضر، در درک بهتر این اختلالات روانی خلقی و شناسایی تمایز آنها با یکدیگر به شما کمک میکند:
نوع اختلال | تعریف و علائم |
اختلال و بیماری مانیک | این اختلال با تغییرات خلق زیاد، انرژی بالا و رفتارهای تکانشی شدید همراه است و حداقل ۷ روز طول میکشد. در این اختلال، شیدایی و افسردگی دیده میشود. |
افسردگی بالینی | این اختلال با احساس غم پایدار و بیعلاقگی به فعالیتهای لذتبخش سایق خود را نشان میدهد و با علائم جسمانی نظیر خستگی و تغییر در خواب و اشتهای فرد افسرده به مدت حداقل ۲ هفته همراه است. |
ADHD | این اختلال با بیتوجهی، بیشفعالی و تکانشگری همراه است. علائم این اختلال از دوران کودکی شروع میشود و از همان موقع، اختلالاتی در زندگی روزمره فرد ایجاد میکند. |
اختلال شخصیت مرزی | اختلال شخصیت مرزی با بیثباتی شدید در خلق و روابط خود را نشان میدهد و با احساس پوچی و رفتارهای غیرطبیعی نظیر خودزنی، پرخاشگری و تکانشگری همراه است. این ناهنجاری خلقی و رفتاری با سرعت بسیار بالایی رخ میدهد. |
اسکیزوفرنی | این اختلال خود را با روانگسیختگی خلقی و روانپریشی پایدار نظیر توهم، هذیان و اختلال در تفکر و کاهش عملکرد اجتماعی نشان میدهد. |
راههای درمان اختلال دوقطبی نوع یک
راههای مختلفی برای درمان اختلال دو قطبی نوع یک وجود دارد؛ اما راهکار مناسب برای درمان این اختلال با توجه به شدت علائم و علل ایجاد آن بایستی توسط متخصص روان تشخیص داده شود. به طور کلی، در درمانهای جدید اختلال دو قطبی، استفاده موردی یا ترکیبی از داروهای روانپزشکی، رواندرمانی و اصلاح سبک زندگی به کاهش علائم شیدایی و رفع آنها کمک میکند.
در درمان دارویی این اختلال از لیتیوم، داروی تثبیتکننده خلق و داروهای ضد روانپریشی (برای کنترل روانپریشی در موارد پیشرفته) استفاده میشود. با توجه به عوارض داروها، اعتیاد به آنها و بازگشت علائم پس از قطع مصرف آنها، تنها در برخی موارد و به صورت ترکیبی با سایر روشها از دارودرمانی استفاده میشود.
رواندرمانی و CBT به عنوان یکی از بهترین و پربازدهترین روشهای درمان دوقطبی و سایر اختلالات روانی شناخته میشوند. در درمان با CBT، به بیماران کمک میشود تا الگوهای فکری منفی و محرکهای تغییر خلق را شناسایی کنند و راهکارهای مقابله با آنها را به کار بگیرند.
خانوادهدرمانی نیز یکی دیگر از روشهای رواندرمان اختلال دو قطبی نوع یک است که بر بهبود ارتباطات و کاهش تعارضات خانوادگی تمرکز دارد و نقش حمایتی خانواده را در مدیریت استرسها و پایبندی به درمان تقویت میکند.
آموزش روانی (Psychoeducation) و شرکت در مشاوره اختلال خلقی نیز یکی دیگر از راههای مدیریت خلق در دوقطبی است که به بیمار و اطرافیان او کمک میکند تا با ماهیت این بیماری خلقی و علائم آن آشنا باشند و راهکارهای مناسب برای کنترلکردن آنها را بشناسند.
اصلاح سبک زندگی یکی از درمانهای مکمل در کنار درمانهای پزشکی است که علاوهبر بهبود اختلالات، به افزایش کیفیت زندگی و جلوگیری از بروز سایر اختلالات روانی نیز کمک میکند.
الگوی خواب منظم، تغذیه متعادل و پرهیز از مصرف محرکها برخی از مواردی هستند که به بهبود این اختلال کمک میکنند. از طرفی، بیمار از طریق تکنیکهایی مانند مدیتیشن و ورزش منظم میتواند استرس خود را کاهش دهد.
این رویکردهای ترکیبی با همکاری تیم درمانی، مشارکت فعال بیمار و همکاری خانواده و اطرافیان او به بهبود قطعی اختلال دو قطبی نوع یک و افزایش کیفیت زندگی فرد بیمار کمک میکنند.
زندگی با اختلال دوقطبی – راهکارهای عملی
شرکت منظم در جلسات رواندرمانی، درمان بینفردی و اجتماعی، مصرف صحیح داروهای تجویزی و بررسی روزانه تغییرات خلقی باعث مدیریت افکار مخرب و تنظیم ریتمهای زیستی میشوند و به بهبود شیدایی و افسردگی و جلوگیری از بازگشت علائم آنها کمک میکنند.
آموزش اعضای خانواده درباره تاثیر پشتیبانی خانواده، علائم اینبیماری و نحوه برقراری ارتباط با آنها نیز نقش موثری در بهبود اختلال دو قطبی نوع یک دارد. همچنین، حمایت جامعه از طریق گروههای حمایتی و انجمنهای بیمارمحور برای تبادل تجارب و کاهش انزوای اجتماعی بسیار موثر است.
عواملی نظیر استرس مزمن، سوءمصرف مواد و اختلال خواب به عنوان محرکهای اصلی برای بروز نشانههای عود بیماری دوقطبی مزمن و حالت مانیا شناخته میشوند. رعایت مواردی مانند اجتناب از محرکهای استرسزا، درمان اعتیاد و رعایت بهداشت خواب باعث کنترل آنها و درمان پایدار میشود. پیگیری منظم با روانپزشک برای تنظیم دوز دارو و ارزیابی اثرات جانبی نیز در پیشگیری از ابتلا به این اختلال بسیار موثر است.
داشتن سبک زندگی سالم در کنار یادگیری مهارت مقابله با شیدایی، نقش موثری در بهبود بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک دارد. برنامهریزی روزانه منظم برای وعدههای غذایی، داشتن خواب کافی و انجام فعالیتهای بدنی باعث ثبات خلقی و کاهش علائم اولیه شیدایی و افسردگی میشوند. کافئین، الکل و مواد مخدر محرک نوسان خلق هستند. به همین دلیل، بایستی آنها را از رژیم روزانه خود حذف کنید.
مراقبان بایستی از علائم خلقپریشی و چالشهای زندگی با دوقطبی آگاه باشند و در صورت نیاز، نسبت به بستری بیمار اقدام کنند. تقسیم وظایف مراقبتی بین اعضای خانواده از فرسودگی مراقب اصلی جلوگیری میکند.
شرکت در جلسات مشاوره خانواده در دوقطبی، مهارتهای حل تعارض را میان اعضای خانواده تقویت میکند و از تنشهای ناشی از زندگی با اختلال دوقطبی میکاهد. مراقبان بایستی به سلامت روان خود توجه کنند و فعالیتهای تفریحی منظمی داشته باشند تا فشار روانی آنان کاهش پیدا کند.
اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان
علائم اختلال دو قطبی نوع یک در کودکان و نوجوانان به شکل تحریکپذیری شدید، تندخویی غیرطبیعی یا نوسان سریع خلق در مدتزمان کوتاهی (مثلا یک روز) خود را نشان میدهند. دورههای افسردگی دوقطبی در نوجوان نیز با غمگینی، افت عملکرد تحصیلی، دردهای جسمانی مکرر، سوءمصرف مواد و افکار خودکشی همراه است.
تشخیص علائم هیجانی کودک و دوقطبی در نوجوانان به دلیل همپوشانی علائم آن با اختلال ADHD، اختلالات اضطرابی و اختلال نافرمانی مقابلهای (ODD) و وجود علائم مختلط، نسبت به تشخیص اختلال دو قطبی نوع یک در بزرگسالان دشوارتر است.
تجویز دارو برای درمان شیدایی و افسردگی کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال دو قطبی، بایستی با حساسیت خاصی انجام شود تا بر رشد، عملکرد مغز و سیستم عصبی آنها تاثیر منفی نگذارد. به همین دلیل، خانوادهدرمانی و گاها رواندرمانی در درمان اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان نقش محوری دارد.
آموزش خانواده درباره شیدایی کودکی و اختلال خلق در کودکان، پرهیز از محرکهای استرسزا، پایبندی به برنامه درمانی، بهبود ارتباطات و توسعه راهبردهای مدیریت بحران برخی از مواردی هستند که بایستی در فرایند خانوادهدرمانی برای تثبیت خلق رعایت شوند.
تجربه دیگران: بیماران چه میگویند؟
بررسی آمار افرادی که به اختلال دو قطبی نوع یک و دو مبتلا بودهاند، نشان میدهد که در صورت مراجعه به متخصص روان، این اختلال قابل درمان است. داستان بیمار دوقطبی براساس گفتوگوی بیمار با سایتهای معتبر به این صورت است:
با این که از ابتدای جوانی عصبانیت غیرقابلکنترلی داشتم، اما گمان میکردم که طبیعی است. تا این که به اصرار یکی از دوستانم پذیرفتم که به روانپزشک مراجعه کنم. طبق تشخیص روانپزشک، من به اختلال دو قطبی مبتلا بودم. پس از آن، با مصرف داروها و مراجعه به کلینیک روانپزشکی برای درمان از طریق الکتروشوک، علائم من به طور قابل توجهی کاشت یافت. با وجود این که هنوز تحت درمان هستم، اما در اثر داروهای ضد روانپریشی و رواندرمانی، علائم این اختلال نوسانی به طور قابل توجهی در من کاهش یافته است.
تجارب بیماران درباره زندگی بعد از دوقطبی، ثابت میکند که وجود این اختلال، پایان زندگی نیست و به راحتی و با راهکارهای متنوعی میتوان آن را درمان کرد. بخش قابل توجهی از افرادی که تجربه شیدایی و افسردگی را داشتهاند و تحت درمان مناسب قرار گرفتهاند، مجددا به ثبات خلقی دست یافتهاند.
برای شروع فرایند درمان و نتیجهگیری از این مسیر، بایستی بدون شرم، وجود اختلال دو قطبی نوع یک را بپذیرید و به درمان بلندمدت پایبند باشید. حمایتگیری از شبکه اجتماعی نیز به شما در تجربه درمان موفق این اختلال و حتی اختلال افسردگی اساسی کمک میکند.
جمعبندی و منابع علمی معتبر
سازمان ملی سلامت روان (NIMH) اختلال دوقطبی نوع یک با دورههای مانیا و هیپومانیا حداقل ۷ روزه خود را نشان میدهد. این دورهها با علائمی مانند افزایش غیرطبیعی انرژی، کاهش نیاز به خواب، انجام رفتارهای پرخطر و اعتمادبهنفس بیش از اندازه همراه هستند.
برای تشخیص این اختلال براساس راهنمای درمان و تشخیص DSM-5، فرد بایستی تجربه حداقل یک دوره شیدایی کامل به مدت یک هفته را داشته باشد. اختلال شیدایی روانی با کمک رواندرمانی، دارودرمانی و درمانهای مکمل قابل بهبود است.
اگر شما یا اطرافیانتان به اختلال دو قطبی نوع یک مبتلا هستید، پرسش از متخصصان این حوزه و دریافت مشاوره تخصصی به شما در نزدیکشدن به بهبود و مدیریت بیماری روانی کمک میکند. برای رزرو وقت مشاوره با متخصصان رواندرمانگر و دریافت پاسخ سوالاتتان همین حالا نسبت به رزرو وقت از دکترهای طبیبی نو اقدام کنید.